دلم که میگیره و از همه دنیا خسته میشم..
دلم که میگیره و از همه دنیا خسته میشم..
به یاد حضرت دوست
نگرانی ها دلواپسی ها و خیلی از دلخوری ها رو وقتی دنبال منشا اصلیش میگردیم
امروز میخوام اولین داستان عمرم رو بنویسم، پیشاپیش از عالی نبودنش اطلاع داشته باشید :-)
گر از دیده کوته نظران افتادیم
نیست غم صحبت صاحب نظری مارا بس
قصد این بود که امروز کلی اینجا از اتفاقات که چرا همش من سر بداشون قرار میگیرم و اینکه برای رسیدن به هرآنچه در زندگی خواستم مه و خورشید و فلک بنده خداها از هیچ تلاشی برای نابود کردن ما در این راه فرو گذار نکردند بنویسم////
که البته اصلا ننوشتم این حداقل بود... :-)
بعد تصمیم گرفتم این شعر فوق العاده رو بنویسم و خدای مهربونم رو شکر کنم که انقدر از من راضی هست و بهم اعتماد داره که سختی ها رو برام بیشتر میکنه و راه رو ناهموار تر تا حسابی آبدبده بشم.
ممنون از شما خدای مهربونم ، به همه ما توانی بده تا بهترین خودمون رو خلق کنیم :-)
این قافله عمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب می گذرد خیام
یه شروع برای همه اولش سخت خواهد بود.