m.t

بر سر آنیم که گر از دست برآید نقشی زنیم که این غصه سرآید

m.t

بر سر آنیم که گر از دست برآید نقشی زنیم که این غصه سرآید

آخرش خوب شد...

شنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۱:۱۴ ق.ظ

امروز روزم با شنیدن یه خبر بد شروع شد متاسفانه. ..

روز قبل هم درگیر مشکلات یکی از دوستان بودم و برای چند لحظه مغزم داشت منفجر میشد. خسته شدم از شنیدن دیگران پر از درد.. ولی یکی شبیه خودم خستگیم رو در کرد...

رفتم به نازهام ( گلدونای توی تراسم) سر زدم. یه سری دونه کاشته بودم تو گلدون همه رو میل کرده بودن و لم داده بودن وسط گلدون...

ناراحت نشدم. پیش خودم گفتم دوباره میکارم نوش جونش.. :)

ماه پیش نظیر این اتفآق افتاد... خدا به کبوتره رحم کرد. صبور شدم؛ خیلی خوبه.


امروز یه جای خیلی زیبا رو بدون برنامه و برای اولین بار دیدم و این حاصل پیروزی بر پدر بود. غرور و افتخار پیروزی به شدت مشعوفم کرد.

وقتی حالتون خیلی گرفته است و حوصله خودتون رو هم ندارید؛ یک روز به خودتون سخت نگیرید و به خودتون انرژی بدید.

۹۴/۰۲/۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰
م.یاس ط..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی