m.t

بر سر آنیم که گر از دست برآید نقشی زنیم که این غصه سرآید

m.t

بر سر آنیم که گر از دست برآید نقشی زنیم که این غصه سرآید

به یاد او
بعضی از روزها تو زندگی آدم ها هست که اون روز های خاص چیزی شبیه به عالم برزخ ان.
امروز یکی از اون روزها بود که با تمام وجود دارم برای تمام شدنش دعا میکنم، و از غروب خورشید به شدت احساس شعف و شادمانی نمودم :-)
م.یاس ط..
۱۰ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

همه ی عمر مادر

م.یاس ط..
۱۰ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۳۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲ نظر

start

چند تا نفس عمیق و شروعی تازه برای رسیدن،

م.یاس ط..
۰۸ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۵۴ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

داشتم با خودم فکر میکردم که وای چقده کار دارم که باید انجامشون بدم

م.یاس ط..
۰۵ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

جهانت به کام و فلک یار باد

جهان آفرینت نگهدار باد.

م.یاس ط..
۰۴ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۴۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

یک گوشه‌ای هم هست به‌نام سَلمَک‌. یک جایی بین پرده‌ی چهارم و پنجم دستگاه شور. وقتی می‌خواهی از شوربیفتی تویِ دشتی. آن‌جا؛ درست همان لحظه، یک مکث می‌کنی؛ یک توقف چند ثانیه‌ای بین دو پرده.یک لحظه آواز را به جای آن‌که رها کنی توی هوا ،نگه میداری توی گلو. می‌پیچانی، مکث می‌کنی، خسیس می‌شوی توی خرج کردنش. چرا؟ چون بعدش که می‌روی توی دشتی و صدا را رها می‌کنی، آزادش می‌کنی، آن مکث چند ثانیه‌ای کرشمه می‌شود روی صدایت.یک دمِ دل‌انگیز می‌آفرینی. جانِ جهان ‌می‌شود ترمه‌ی آوازت.

زندگی هم همین است. گاهی اگر دلش خواست مکث کند پاپی نشوید که هل بدهیدش جلو. بگذارید لحظه‌ای را توقف کند، دراز بکشد بین دو اتفاق. رها کنید این با شتاب پیش رفتن را. کش بیائید میان حادثه‌ها. دست بیندازید توی جیبتان. سوت بزنید و خیابان‌ها را فتح کنید و بسپارید خودتان را به خیالِ خوشِ آسودگی. شاید زندگی آن نغمه‌ی جادویی که برایتان حبس کرده است در گلو را، همین زودی، پشت این مکثِ کش‌دارِ بدِ حادثه‌ها، رها کند توی سرنوشت‌تان.

کاوه راد

م.یاس ط..
۰۳ فروردين ۹۴ ، ۱۳:۵۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

همیشه دیدن بزرگترها و عرض ارادت و جویای حال این عزیزان شدن مثل یک تکلیف و وظیفه در روز اول سال نو بوده و هست، ولی امسال علاوه بر بزرگان که برکت و دعاهاشون همیشه هدایت گر ما هست، به بزرگانی که انقدر بزرگ بودن که زمین جایی برای اونها نداشت هم سر زدیم و عرض ارادت کردیم.

نتونستم ازشون چیزی بخوام، فقط از حضورشون از اینکه نفهمیدمشون عذر خواهی کردم و از خدای خوبم خواستم که حتی اگر کم، کمکم کنه امسال سالی باشه برام که بتونم بهتر باشم و بهتر، بهترین های خدا چه اونها که رفتن چه اونها که هستن و ما همیشه از بودنشون غافل هستیم رو درک کنم و ازشون یاد بگیرم و از بودنشون استفاده کنم و همراهشون باشم.

م.یاس ط..
۰۱ فروردين ۹۴ ، ۲۱:۳۲ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
یا مقلب ، قلب من در دست توست /یا محول ، حال من سرمست توست /
کن تو تدبیری که در لیل و نهار/ حال قلب من شود همچو بهار /
یا مقلب، قلب او راشاد کن /یا مدبر، خانه اش آباد کن /
یا محول ، احسن الحالش نما /از بدیها فارغ البالش نما
خدایا: رحمتت را در سال نو بر دوستانم وکسانیکه برایم عزیزند جاری کن..
امیدوارم سال نو نوید بخش امید و آرزو های همه باشه و شروعی برای بهترین ها.
آمین یا رب العالمین
م.یاس ط..
۲۹ اسفند ۹۳ ، ۱۱:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

چهارشنبه آخر سال که همیشه ممنوعیت های خروج از خونه برای ماها بوده، چند سالی هست که با احتیاط فراوون و سالهای اول به همراه کل خانواده و خوشبختانه 2، 3 سال اخیر فقط بچه ها میریم بیرون.

من تقریبا هنوز هم با ترس و لرز میرم و یه گوشه فقط تماشا میکنم.

ولی امسال انگار متفاوت شده بودم اولش مثل قبل جرات نداشتم از چارچوب در بیام بیرون ولی بعد از مدتی ترسم ریخت خیلی خوب بود و خوش گذشت 

اول کاری هم موهای یکی از همسایه هامون رو سوزوندم هر چند که از عمد نبود، ولی خیلی هم احساس پشیمونی نداشتم فک کنم تا آخر عمرش یادش نره. نزدیک به عیدم هست. خدا من رو ببخشه. 

آداب و رسوم قدیم و جدید این جشن فکر نمیکنم هیچ کدوم به صورت کامل رعایت بشن ولی اصل نیت که شادی ،  داشتن دل خوش و آرزوی داشتن آینده ای نیکوتر هست کافیه برای برگزاری هرساله این جشن. به امید پایداری و سلامت همه

م.یاس ط..
۲۷ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

روزهای رفته ی سال را ورق میزنم ...

چه خاطراتی که زنده نمیشوند...

چه روزهاکه دلم میخواست تا ابد تمام نشوند

وچه روزهاکه هر ثانیه اش یک سال زمان میبرد...

چه فکرها که آرامم کرد و چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود...

چه لبخندهاکه بی اختیار برلبانم نقش بست و چه اشک هاکه بی اراده از چشمانم سرازیر شد...

چه آدم ها که کنارم بودند و اکنون فقط خاطراتشان در قلب و ذهنم بجا مانده...

چه آدم هاکه دلم راگرم کردند و چه آدم ها که دلم را شکستند...

چه چیزهاکه فکرش را هم نمیکردم وشد و چه چیزهاکه فکرم را پرکردو نشد...

چه آدم هاکه شناختم و چه آدم هاکه فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان...

وچه...

و سهم یک سال دیگر هم یادش بخیر میشود...

کاش ارمغان روزهایی که گذشت آرامشی باشد از جنس خدا...

م.یاس ط..
۲۶ اسفند ۹۳ ، ۲۳:۱۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر