جاری باش...
چند ماهی میشه که به صورت کاملا ناخودآگاه افتادم در یک دور...
دوری که حتی از باطل بودن یا نبودنش اطلاع ندارم، نمیدونم تا حالا توی یه همچین شرایط بدی قرار گرفتید یا نه؟! چندین کار که حتی فکر کردن به هر کدوم از اونها برام فشار روحی و عصبی زیادی رو به بار میاره...
چند روزی بود، فکر میکردم که به خوبی همه کارهام رو مرتب و پشت سرهم انجام بدم؛ ولی دوباره پیداش شد. اونچه جالبه اینه که همیشه هم از من طلب داره، جوابش رو ندادم چون توان تحملش رو ندارم.طوری برخورد میکنه که انگار قراره ایشون درحق من لطف کنن!!!!... حالم بد میشه از این آدم ها که حتی ذره ای به حرفایی که میزنن یا در واقع قصیده هایی که میسرایند اعتقاد ندارند تنها کاری که ازشون ساخته است دستور دادن و زیر پا له کردن همه حتی عزیز ترین کسانشون هست و بدون اینکه حتی به ظرفیت و توان و تحمل فرد توجه کنند فقط برای اهداف خودشون تلاش که نه( از دیگران استفاده میکنن!!)
کاش یاد بگیریم، همه ما؛ که خودمون رو برای فقط چند لحظه جای فردی که باهاش برخورد میکنیم بگذاریم و ببینیم ؛ رفتار دوست داشتنی، داشتیم؟
از بد قولی و بی مسیولییتی بیزارم؛ لطفا یاد بگیریم که برای رسیدن از خودمون مایه بگذاریم...
بهشت سو استفاده از دیگران، برای همون دیگران خواهد موند...
بهترین روزگار و خوش ترین لحظات رو با رفتار خودمون به راحتی میتونیم بدست بیاریم :)
دوستی بهم گفت: دنیا مسخره تر از اون حرفهاست که فکر میکنید... در ادامه اش دوست دارم بگم نباید اصلا بهش زیاد فکر کنیم زندگی قشنگیش به جاری بودنشه پشت سنگی که قراره سیقلش بدین برای زمانی با صبوری بایستین ولی راکد موندن پشت سنگ های گل آلود شفافیتت رو میاره پایین...جاری باش :)
